نی نی شاهد وشهیده

داستانک

 شبی پسر کوچکی یک برگه کاغذ به مادرش داد مادر که در حال آشپزی بود. دست هایش را باحوله تمیز کردونوشته های راباصدای بلند خواند..او با خط بچه گانه نوشته بود: 1- مسواک زدن: 1000تومان 2-مرتب کردن اتاق خوابم: 2000هزارتومان 3- مراقبت از برادرکوچکم: 2000هزارتومان 4- بیرون بردن سطل زباله : 1000تومان 5- نمره ریاضی خوبی که امروزگرفتم: 5000تومان 6- جمع بدیها شما به من : یازده هزارتومان مادر به چشمان منتظر پسرش نگاه کرد چند لحظه خاطراتش را مرور کرد. قلم رابرداشت وپشت برگه صورت حساب او ای عبارت را نوشت : بابت سختی نه ماه بارداری که درون وجودم رشد کردی ؛ هیچ بابت تمام شب هایی که بر بالینت نشستم وبرای سلامتی ات دعا کردم؛ هیچ بابت تما...
21 دی 1390
1